بخشی از کتاب مردم پوتین:
«در زمستان سرد سال ۱۹۹۶، در حالی که برف سنگین خیابانهای سن پترزبورگ را پوشانده بود، گروه کوچکی از مردان در دفتری محقر در حومه شهر جمع شده بودند. آنها که اکثراً ماموران سابق کاگب بودند، درباره آیندهای صحبت میکردند که در آن زمان حتی برای خودشان هم غیرقابل تصور به نظر میرسید. در میان آنها مردی نشسته بود که تا چند سال قبل یک مامور میانرتبه در شرق آلمان بود و حالا معاون شهردار سن پترزبورگ شده بود - ولادیمیر پوتین.
آنچه در آن جلسات به ظاهر بیاهمیت شکل گرفت، بعدها به طرحی برای تصاحب کامل قدرت در روسیه تبدیل شد. این گروه کوچک تصمیم گرفت از هرج و مرج اقتصادی دهه ۱۹۹۰ به نفع خود استفاده کند. آنها با استفاده از شبکه گسترده روابط خود در سرویسهای امنیتی و با بهرهگیری از تجربهشان در عملیات مخفی، شروع به ایجاد امپراتوری مالی پنهانی کردند که بعدها به ابزاری برای کنترل کل کشور تبدیل شد. همانطور که یکی از حاضران در آن جلسات بعدها به من گفت: 'ما میدانستیم که یلتسین نمیتواند برای همیشه در قدرت بماند. زمان ما داشت فرا میرسید.'»