PDF نسخه کامل رمان ژنرال
نویسنده ریحانه کیامری
تعداد صفحه:۷۹۴
ژانر: عاشقانه
کیفیت فایل : عالی
با لینک مستقیم دانلود فایل PDF – آخرین ویرایش سازگار با همه گوشی ها و سیستم های کامپیوتری
موضوع
ژنرال! لوتیترین مردی که دنیا به خودش دیده…! محمدرضاجلیلی صاحب این لقب دهن پر کن است! مردی که تا به حال پیشقدم در ورود به هیچ ارتباطی نشده تا اینکه یه خانم تخس و لجباز نظرشو جلب میکند. زنی که روحیاتش خیلی به محمدرضا نزدیکه، مثل خودش یه
ک جنگجوئه، یک مغرور پر ادعا! نغمهای که تو عمرش مردی رو به زندگیش راه نداده و حالا با برخورد به این مرد جذاب حسابی به چالش کشیده میشود، مردی که غیرت خرجش میکند، بهش اهمیت میدهد و خط قرمز براش تعیین میکند! …
خلاصه رمان ژنرال
زنان و دختران هم محلهای و غیر هم محله ای که میدانستند شب و روز تاسوعا و عاشورا دار و دسته ی رضا ژنرال در مسجد نذری میدهند از چند ساعت قبل آنجا حاضر بودند. همه با چادر مشکی یک به یک از در پشتی که حیاط و فضای داخلی مسجد را به هم متصل میکرد وارد حیاط شدند. احسان کناری ایستادی و تسبیح میشمرد ولی نگاهش تک تک خانمها را رصد می کرد.
مهدی نزد محمدرضا که در کنار مجتبی ایستاده بود رفت. با حرص و عصبانیت دست روی سرش کشید و موهای یک سانتی اش را رو به پایین داد داش رضا این نسناس بدجور داره کفریم میکنه محمدرضا نگاهش را اطراف حیاط مسجد چرخاند تا ببیند حرص رفیق چندین ساله اش از کیست کی و میگی؟
مهدی بدون اینکه ،بچرخد دستانش را به کمرش زد و گفت: همین حاجی قلابی … بی ناموس چشم از زنا ورنمیداره تو رو ارواح خاک پدرت به چیزی بهش بگو، من اگه برم جلو میزنم آش و لاشش میکنم. الانم که ماه حرامه دیه ش دوبرابر می شه بعد خر بیار باقالی بارکن! محمدرضا به یاد حرف حاج آقا مصطفایی افتاد. داش مهدی امروزه رو بی خیال شو …