مـشـخـصـات فـایـل
عـنـوان تـحـقـیـق : جایگاه بودایی ها و هندی ها در هنر
فـرمـت فـایـل : word
تـعـداد صـفـحـات : 43
مـنـاسـب جـهـت ارائـه تـحـقـیـق کـلاســی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
هنر چيست؟ نميدانيم ... جوهر اصلي اين پديده اسرار آميز و وصف ناپذير ما را حيران مي سازد. اما در عين حال بطور قطع و يقين مي دانيم كه از قديميترين زمانها تا كنون افراد بشر تجارب فردي و خصوصي خود را به صور مجسمي منعكس ساخته اند كه ما آنها را آثار هنري مي ناميم، و ضمناً ميدانيم كه هنر در زندگي بشر، اصلي اساسي است.
اگر از ما آثار معماري، نقاشي، كاشي سازي، موسيقي، شعر و نمايش را باز گيرند چه نوع زندگاني نصيب ما خواهد گشت؟
آثار هنري همواره موجود بوده و جاودانه وجود خواهند داشت و براي سعادت بشري اصلي اساسي بشمار مي روند. آثار هنري تجارب انساني هستند كه شكل به خود گرفته اند و ما از دريچة حواسمان بدانها مي نگريم و لذت مي بريم ... ما نقاشي و رقص را با چشم مي بينيم، ادبيات را با گوش مي شنويم و هم با ديده مي نگريم، موسيقي را استماع مي كنيم، نقشي بر سنگ يا بر سطحي فلزي يا گلي را با دست لمس مي كنيم و نرمي مخمل يا ابريشم را به مدد حس لامسه احساس مي كنيم، ليكن راه هنر به همين سادگي نيست . . . تأثرات حسي ما به عكس العملهاي احساسي منجر مي شود. و ذكاء ما به عقل مي انجامد و سرانجام، احساس و ذكاوت ما به مرحلة ادراك منتهي مي گردد.
اين ادراك چگونه حاصل مي شود؟ فرمولي قطعي و صريح موجود نيست كه ادراك هنري را روشن كند. پيچيدگي يا تعقيد پديده اي كه هنر نام دارد در آنست كه از نظرهاي گوناگون مورد بحث قرار مي گيرد و هيچيك از اين نظرها را بر ديگري برتري نيست. هر كس در برابر يك اثر هنري از نقطه نظر خود، نقطه نظري كه عادت و اخلاق و روحية شخصي او در آن دخالت دارد، قضاوت مي كند و اين قضاوت با قضاوت ديگري كه ديد خاص و متفاوتي دارد بي شك ديگر گون خواهد بود- در نقد هنري مهم اين است كه نقاد از تمام نقطه نظرها، هنر را مورد مطالعه قرار دهد، و اين چنين ادراكي ذكاوتمندانه و غني خواهد بود...