فایل های دسته بندی 🔺دیجیتال فایل های الکترونیکی
-
این داستان روایتگر تقابل سروان ویهان مدبر با باند فروش و توزیع مواد مخدر در تهران بزرگ است. در این بین سروان مدبر با خلاء های بزرگی در گذشته و زندگی حالِ خودش مواجه میشود که شدیدا در روند پرونده تاثیر گذار است.
-
سه دختر بعداز فارغ التحصیلی تصمیم به مسافرت به خارج میگیرند، شخصیت اصلی داستان دختری به نام افسرکه این مسافرت سرنوشتش رو عوض میکنه...
-
مردی از جنس سنگ اما قلبی عاشق که در نبودش، عشقش را از او میگیرند و همین جرقه باعث جنون رهانی میشود، که تر خشک را باهم میسوزاند و پشت پا میزند به حس برادری و خیانت میکند به میثمی که جانش به جان دلبرک رهان بسته
-
خوشبخت میشیم، قول میدم. پوزخند تلخش، #خنجر به روی احساسم کشید. چقد تلخ و ویرانکننده بود. – خوشبختی گرونه رویا، خیلی گرون! امیدوارانه از ته #اعماق وجودم زمزمه کردم: هرچقدر #گرون باشه، باهم میسازیمش… باهم. – واقعبین باش دختر، من اینجا پشت #میلهها تو حبسم و تو اون بیرون تو خطر و …
-
دیاکو تهرانی موفق ترین طلاوجواهرساز ایرانی بعداز چندسال به ایران برمیگرده و نوید برادرش مجبورش میکنه توی یک مهمونی شرکت کنه اواسط مهمونی متوجه میشه نوید داره به دختری تجاوز میکنه
-
داستان راجع به دختری به اسم ماهکِ که گذشته ی تلخی رو تجربه کرده و به اجبار خونوادش نامزد کسی که دوستش نداشته شده و ازش طلاق گرفته،بعد از طلاقش و بزرگ تر شدنش با دوستش حورا تو خونه دانشجوییشون زندگی میکنن
-
ه نام الهه عشق و زیبایی یک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرد اما عشق بهتر است؟ یا دوست داشتن؟ تپش قلب یا آرام زدن آن در کنار کسی که دوستش داری. داستان با آذین خل و دیوونه شروع میشه حالا با کی تموم میشه خو
-
خلاصه رمان: تصمیمات احمقانه ام مرا در سراشیبی مرگ قرار داد، در این سراشیبی هر آنچه را که ترس از دست دادنش را داشتم گم کردم. اکنون من مانده ام و یک دنیا هراس و پله های شکسته ی پشت سرم. چگونه به جایی که به آن تعلق داشتم برگردم؟ چگونه خود را از این مهلکه ی عشق و عاشقی نجات دهم؟ همیشه میپنداشتم توان ت
-
این داستان روایتی از زندگینامهی دختری است که با سلول به سلول بدنش تلخی سرنوشت را تجربه کرد. دختری به ظاهر معمولی، با سرنوشتی متفاوت و خاص که تنها آرزوی بزرگش داشتن یک زندگی همانند زندگی دیگر مردمان بود.
-
قرنهاست که در پیکسی هالو هیچ پریای از فصول گرم پا به جنگلهای زمستانی نگذاشته، و گرچه بیشتر پریان از افسانههای هیولاهایی که در سرزمینهای یخزده پرسه میزنند هراس دارند، کلارین نمیتواند در برابر زیبایی سرد و بیتکلف زمستان بیتفاوت بماند. اما زیر نگاه مراقب ملکهی کنونی و وزیران فصلی، کلارین فر
-
آتاش تو زمان دانشجوییش عاشق یکی از هم دانشگاهیاش میشه اتاش خانواده مذهبی داره ولی دختره ک اسمش دریاس آزاده و خانواده آزادی داره اینا ی مدت باهمن اتفاقی واسه برادرزاده اتاش میفته برادرزادشم عاشق بوده ولی پدر اتاش اذیتشون میکنه تا اینکه برادرزاده و عشقش بهم میرسن ولی تصادف میکنن
-
النور سالی... دختری جنگجو و سخت کوش که در سالهای خیلی دور از دهکده ی جنوب آمریکا با مری زندگی میکرده... یه دهکده معمولی با یه سری آدم معمولی یه سری آدم که لاهم دوست و رفیقن... ولی یه روز بهاری یه تازه وارد مغرور بدجوری موی دماغ النور میشه.. تا جایی که..
-
نویسنده:محمدعلی خان سدیدالسلطنه مینابی بندر عباسی مصحح:احمد اقتداری
-
نویسنده:هرمان نوردن مترجم:سیمین سمیعی
-
نویسنده:سید آقا حسین سانچارکی
-
نویسنده:زین العابدین مراغه ای